اضطراب امتحان

تاریخ انتشار : ۰۹ فروردین ۱۳۹۸ تعداد بازدید: 4606

اختلالات اضطرابي ا‍ز شايع­ترين اختلالات روان پزشكي اند كه باعث مشكلات و عوارض زياد و صرف مقادير بالايي از خدمات بهداشتي واختلال زيادي در كاركرد افراد مي شود.

اضطراب پدیده جهانی است که همه انسان­ها آن را تجربه می­کنند و در دوره­ای از زندگی شروع می شود. اين اختلالات یکی از متداول ترین اختلالات در بین نوجوانان وجوانان هستند و میزان شیوع برای کودکان یا نوجوان حداقل 6تا 20 % است و دخترها نسبت به پسرها با احتمال بیشتری این اختلال را گزارش می­کنند. تعداد زيادي تعريف براي اضطراب امتحان وجود دارد. اضطراب امتحان را به عنوان ترس از عملكرد ضعيف در امتحان، آزمون يا تكاليف ارزيابي رسمي ديگر تعريف مي_كنند و در DSM-IV جزء اختلال فوبي اجتماعي است. اضطراب امتحان به صورت باليني ايجاد اختلال مي كند وعلت، اجتناب از پريشانی در موقعيت ارزيابي است. اضطراب امتحان در عملكرد تكاليف مداخله مي كند و با مشكلاتي همچون افت تحصيلي، عزت نفس پايين، وابستگي، بي­ارادگي ارتباط دارد.

اضطراب امتحان در میان دانش آموزان دبیرستانی و دانشجویان دانشگاه امری رایج و معمول است که مشکلات بالقوه ی جدیی را نیز به همراه دارد. تاثیرات تضعیف کننده اضطراب امتحان 10 تا 30 درصد است دانش آموزان و دانشجویان را دچار ناتوانی کرده و در افراد دارای ناتوانی های یادگیری و دانش آموزان اقلیت شیوع بیشتری دارد.

اضطراب امتحان

تعریف اضطراب امتحان

زیدنر 1998 اضطراب امتحان را به عنوان پاسخ­های رفتاري، شناختي، رواني افراد كه باعث برانگیختن احساس منفي درباره ارزيابي يا امتحان می­شود، تعريف مي­كنند. زماني كه فرد مضطرب مي شود سيستم رواني بر انگيخته مي شود مثلا ضربان قلب وتولید عرق بيشتر می­شود. در همان زمان افراد ممكن است احساس بي كفايتي بيشتري كنند. زماني كه افراد اضطراب امتحان را تجربه مي كنند اين پاسخ فيزيكي شناختي ممكن است به شناخت ها و احساسات منفي در موقعيت ارزيابي منتهي شود.

اضطراب امتحان، اضطراب تجربه شده در ارتباط با امتحانات و نتايج آن است و ممكن است در طول امتحان دادن تجربه شود و شامل تاثيرات خاص اجزاء شناختي و رواني است. رشد اضطراب امتحان در سال­هاي قبل از مدرسه شروع مي شود و افزايش متوسطي در طول دوره ابتدايي و ثبات متوسطي در دوران بعد از ابتدايي دردانش آموزان نرمال دارد. سیوین، اضطراب امتحان را به عنوان ناتواني براي تفكر، به خاطرسپاري و احساس تنش مشكل در خواندن و درك جملات ساده و يا مستقما در امتحان تعريف مي­كند.

بر طبق نظر اسپيلبرگر 9و واگ (1996 ) يك فرد مضطرب تمايل بيشتري دارد كه بااضطراب (مثل نگراني، تفكرات منفي، تنش، برانگيختگي رواني) در موقعيت ارزيابي (مثل اضطراب خصيصه اي)واكنش نشان دهد.

اضطراب امتحان یکی از شکل های اضطراب حالت است. از آنجا كه ما درجامعه اي زندگي مي­كنيم كه موفقيت دانشگاهي به صورت فزاينده­اي به وسيله ي آزمون­هاي رسمي سنجيده مي­شود تمركز روي عملكرد شديد عامل افزايش استرس دانش آموزان است. نیاز به علم، افزایش تخصص، نیاز به ارزیابی افراد و آزمون­ها با هدف ارزیابی، طبقه بندی و انتخاب برای ورود به دانشگاه و یافتن شغلی بهتر، مورد نیاز است. این سبک زندگی به نوعی اضطراب امتحان را تبیین میکند.

از آنجا که آزمون­ها و امتحانات برجنبه­های مهم زندگی جوانان تاثیر گذار است. امتحان دادن منبع اصلی استرس در زندگی جوانان است مخصوصا زمانی که نمرات امتحان به عنوان دریچه های برا ی فرصت­های شغلی آینده است.

یبشتر تحقیقات اضطراب امتحان را به عنوان واکنش های رفتاری، هیجانی، شناختی، روانی در ارتباط با موقعیت امتحان توصیف می­کنند. اضطراب امتحان به دو جزء اصلی شناختی، هیجانی تقسیم می شود. نگرانی به جنبه شناختی تجربه اضطراب مثل انتظارات منفی از امتحان، تفکرات در مورد خود، در مورد شکست های ممکن، احتمال نتایج بد در مواردی از شکست در امتحان مربوط استء هیجانی به واکنش های بدنی که در ارتباط با بیش برانگیختگی سیستم خودکار عصبی­(مثل عصبی بودن، تنش داشتن) اشاره دارد. ليبرت وموريس (1967) به صورت موثر نگراني را به عنوان شناختي در مورد نتايج و اثرات شكست وهيجان را به عنوان واكنش رواني سيسيتم عصبي به استرس تعريف مي­كنند و بيان مي_كنند كه بين اين دو جزء ارتباط قوي وجود دارد.

فراشناخت و مقابله غیر انطباقی جزئی از اضطراب امتحان به شمار می­رود. ولز ومتیوس(1994)در مدل کلی ازاختلالات هیجانی انواع پردازش­های شناختی که منجر به اضطرب صفت و حالت می­شود را شامل فراشناخت افراطی ومقابله ناسازگارانه می­دانند. فراشناخت به آگاهي در مورد باورها  وارزيابي درمورد شناخت همچنين تنظيم و آگاهي ازشناخت مداوم اشاره دارد دراين مدل به توصيف انگیزه استفاده از نگراني به عنوان راهبرد مقابله اي، ارزيابي منفي از نگراني وتلاش براي كنترل نگراني مي پردازد.

فراشناخت رامی­توان به سه حیطه دانش، تجربه و راهبرد تقسیم کرد. تجربه­های فراشناختی، شامل ارزیابی واحساس­های موقعیتی هستند که افراد درباره وضعیت روانی خود دارند. راهبرد­های فراشناختی پاسخ­هایی هستند که برای کنترل و تغییر تفکر به کار گرفته می­شوند و در خدمت خود تنظیمی هیجانی وشناختی می­باشند دانش فراشناختی به باورها و نظریه­ها که افراد درباره تفکر دارند اطلاق می­شود باورهای فراشناختی به دو نوع مثبت و منفی تقسیم می­شود. باورهای فراشناختی مثبت، به فواید و سودمندی­های درگیر شدن در فعالیت شناختی تشکیل دهنده سندروم توجهی شناختی مربوط می­شود. باورهای فراشناختی منفی باورهایی است که به کنترل ناپذیری, معنی، اهمیت وخطرناک بودن افکار و تجربه های شناختی مربوط می­شوند. باورهای فراشناخت به اطلاعات افراد درمورد شناخت­هایشان و وضعیت درونی­شان و راهبردهای مقابله ای که بر روی هر دو تاثیر می­گذارد اشاره دارد

این باورها، بنیان پرورش الگو­های پاسخ دهی به تفکرات، الگوی تفکرات چرخه­ای اجتناب، سرکوب تفکرات، بازبینی تهدید ورفتارهای غیرانطباقی و رویدادههای درونی مشخص شده با توجه معطوف به خود فزاینده است. باورهای فراشناختی در مشکلات گوناگون از جمله افسردگی، اختلال اضطراب فراگیر، استرس پس از آسیب، وسواس،سایکوز، وابستگی به سیگار واضطرب امتحان نقش دارد(اسپادا، مونتا، ولز2007).

شواهد نشان می­دهد که اضطراب امتحان و فراشناخت (ساختارهای روانی، باورها ورویدادها که شامل کنترل، تغییر و تعدیل و تفسیر تفکرات به خودی خود، مرتبط با هم هستند.

متیوس، هیلیارد، کمپل دریافتند که خود مشغولی در جلسه امتحان ممکن است ناشی از باورهای فراشناختی غیر انطباقی کلی، مخصوصا باورهایی که اضطراب و نگران شدن خطرناک و غیر قابل کنترل است. جهت­گیری تکلیف­محور در جلسه امتحان همبستگی مثبتی با سطح بالای خودآگاهی شناختی دارد. اگر چه باور در بی­کفایتی شناختی خود در ارتباط با جهت گیری متمرکز بر هیجان و رفتارهای اجتنابی است. مدل عملکرد اجرایی خود تنظیمی (S-REFولز و متیوس1994) مبتنی بر مفهوم سازی فاکتورهای فراشناختی مثل اجزاء کنترل پردازش اطلاعات موثر بر تداوم و رشد مشکلات روانی است. ولز و متیوس پیشنهاد می­کنند که آسیب پذیری به لحاظ هیجانی ممکن است در آمادگی افراد برای انتخاب و به­کار گماردن سبک های شناختی غیر انطباقی و راهبرد های کنترل مثل اندیشناکی و نگرانی تاثیر گذار باشد.

اگرچه نشان داده شده که اضطراب امتحان در ارتباط با متغییرهای موقعیتی مثل سطح انگیزش، پیچیدگی تکلیف، نتایج عملی از عملکرد بالا وپایین است ولی از فردی به فرد دیگر متفاوت است بنابراین بعضی افراد زمانی که آزمونی را کامل می­کنند نسبتا آرام هستند وبعضی دیگر موقعیت را به عنوان خطر وتهدید ارزیابی می­کنند و سطح بالاتری از اضطراب حالت را زمانی که آزمون گرفته می­شود، دارند به این ترتیب نحوه مقابله هرفرد نقش موثری بر اضطراب امتحان دارد.

لازاروس وفولکمن (1992) معتقدند مقابله با بحران عبارت از تلاش های فکری ورفتاری مستمری است که برای برآوردن نیازهای خاص درونی و بیرونی به کار می رود. وایت (1974) مقابله را به عنوان انطباق یافتن تحت شرایط مشکل تعریف می­کند. بر طبق تعریف وایت تلاش های مقابله به صورت موقعیتی تعیین و روی مانور انطباق مداوم تحت مشکلات و رویدادهای غیر معمول متمرکز می­شود. ریچارد و لازاروس (1966) مقابله را به عنوان تلاش­های رفتاری و شناختی متغییر مداوم برای مدیریت خواسته های درونی و یا بیرونی خاص که به عنوان منابع فشارزا بر افراد ارزیابی می شود، تعریف می­کنند.

به طور کلی، سبک مقابله ای به تلاشهای شناختی و رفتاری برای جلوگیری، مدیریت وکاهش تنیدگی اشاره دارد(لازاروس و فولکمن،2002). اندلر وپارکر(1990) بر اساس تحقیق جهت بررسی فرایند مقابله عمومی، افراد را بر حسب سه نوع اساسی سبک مقابله مقابله ای مسئله مدار، سبک مقابله ای هیجان مدار و سبک مقابله ای اجتنابی متمایز می سازند.

راهبردهای مقابله­ای مسئله مدار شیو هایی را توصیف می­کند که بر اساس آن فرد اعمالی را که باید برای کاستن یا ازبین بردن یک تنیدگی انجام دهد، محاسبه می­کند. رفتارهای مسئله مدار شامل جستجوی اطلاعات بیشتردرباره مسئله، تغیر ساختار مسئله از نظر شناختی و اولویت دادن به گام هایی برای مخاطب قرار دادن مسئله می­شود بر عکس راهبردهای مقابله هیجان مدار شیو های را توصیف می­کند که بر اساس آن، فرد برخود متمرکز شده و تمام تلاش او متوجه کاهش احساسات ناخوشایند است. واکنش های مقابله هیجان مدار شامل گریه کردن, عصبی وناراحت شدن، پرداختن به رفتارهای عیب جویانه، اشتغال ذهنی وخیال پردازی است و سرانجام راهبردهای مقابله ای اجتنابی مستلزم فعالیت­ها وتغییراتی است که هدف آن ها اجتناب از موقعیت تنیدگی زا است. رفتار های مقابله ای ممکن است به شکل روی آوردن و درگیر شدن در یک فعالیت تازه و یا به شکل روی آوردن به اجتماع وافراد ظاهر شود.

مقابله مساله مدار شامل استفاده از فعالیت هایی مثل جستجوی اطلاعات و حل مساله که منجربه کاهش مستقیم رویدادهای استرس­زا می­شود، است و هدف مقابله هیجان مدار کم کردن هیجانات منفی از طریق تفسیر مجدد موقعیت یا فاصله گرفتن از رویداد استرس زا به وسیله راهبردهای مثل اجتناب است. که شامل ابراز هیجان وتنظیم هیجانات است. تحقیقات نسبتا خوبی در مورد راهبردهای مقابله مورد استفاده در موقعیت امتحان است زیدنر (1994). مقابله با رویدادهای استر س­زا مثل امتحانات شامل یک سری معاملات پیچیده بین محیط وفرد است. زمانی­که افراد با رویداد های استرس زا روبرو می شوند تلاش می_کنند که محیط و فرایند های درونی­شان راتغییر دهند. بعضی راهبردهای مقابله احتمالا به دانش آموز در حل مشکلات به صورت موثر کمک می­کند. بنابراین، به کاهش پریشانی در موقعیت امتحان می انجامد. البته بعضی از راهبردهای مقابله ممکن است برای فرد ایجاد مشکل کند ویا مشکلات را تشدیدتر کند. تحقیقات قبلی پیشنهاد می­کند که مقابله مسئله محور (مثل تلاش برای کاهش استرس به وسیله درگیر شدن در محیط) اغلب با نمرات بالا در امتحان (زیدنر 1995) و همچنین با سطح پایین اضطراب در موقعیت استرس زا رابطه دارد. اما مقابله هیجان مدار( مثل تلاش برای تغییر واکنش های هیجانی) و مقابله اجتنابی (مثل انجام فعالیت های غیر مرتبط) دریافته شد که با سطح بالای اضطراب در موقعیت امتحان رابطه دارد. درهمه جا به نظرمی رسد دانش آموزان به شیوهایی با درگیر شدن در مقابله مسئله محور درمحیط تحصیلی سود می­برند. بنابراين باورهاي فراشناختي و راهبردهاي مقابله متغييرهايي هستند كه براضطراب امتحان اثر مي گذارند. به علاوه بين باورهاي فراشناخت ومقابله هم ارتباط وجود دارد.

 

اشتراک در شبکه های اجتماعی



ارسال دیدگاه