ابعاد و انواع هویت

تاریخ انتشار : ۰۹ فروردین ۱۳۹۸ تعداد بازدید: 11498

نظریه های مختلفی در مورد هویت، فرآیند آن و هویت یابی ارائه شده است که در این جا به معرفی دونظریه مهم و اساسی که در این زمینه وجود دارد پرداخته می شود: نظریه مارسیا و نظریه برزونسکی.

نظریه جیمز مارسیا

اگرچه مفهوم هویت توسط اریکسون مطرح شد، ولی با تلاش مارسیا (1966)تصریح ودر قالبی بدیع به صورت عملیاتی تعریف شد.مارسیا (1966،1980،1993)با بسط وتحلیل نظریه اریکسون، هویت را ساختار"من"وساختار درونی وخود سازمان دهنده وپویایی آرزوها، اهداف،مهارتها، باورها، وتاریخچه فردی می داند.

وی براساس مصاحبه های نیمه ساختار یافته وبا پرسشهایی باز معتقد شده است که طبق نظریه اریکسون چهار وضعیت هویتی در پیوستار هویت وجود دارد؛ مبنای تفاوت این چهار وضعیت آن است که اولا آیا مفهوم هویت برای فرد مطرح شده است یا نه، وثانیا آیا او بحران هویت را برای خود حل کرده است یا نه.

ابعاد و انواع هویت

اوبر اساس سطح جستجوی شخصی وسط تعهد،چهار وضعیت هویت ( موفق، دیررس، زودرس، سردرگم یا مغشوش ) را ارائه کرده است.جستجوی بیشتر برای یافتن حس کامل از خود، پرسشگری درباره تقلیدها وهمانندسازیهای گذشته، نقش ها وآداب ورسوم اجتماعی، تأمل در مورد علایق وجهت گیری های خود وآزمایش نقش ها، آرمانها واشکال مختلف هویت اکتشاف هویت نامیده می شود. وتعهد به این معناست که فرد در موضوعات مرتبط با خود وموقعیت (مانند عقاید وچهر چوب رفتاری ) بدنبال یک فلسفه زندگی، به انتخاب قطعی وپیوستگی با جهت گیری وهدف خود می پردازد.

مارسیا بر اساس نتایج به دست آمده  حالتهای هویت زیر را مطرح کرد:

گم گشتگی هویت(هویت مغشوش):

به حالت بلا تکلیفی در زندگی اطلاق می شود. دراین وضعیت تعهدات نسبت به هر شخص یا مجموعه ای از باورها و اصول اگر وجود داشته باشدبسیار کم است. در عوض، تأکید عمده بر نسبت وغنیمت شمردن لحظه است. فرد در هیچ حوزه ای از لذت فردی چشم پوشی نمی کند. هسته اصلی در شخصیت فرد وجود ندارد، نقش اجتماعی آزموده شده وسرعا رها می شود، شخص بدون تکلیف وسرگردان به نظر می رسد در وضعیت گم گشتگی یا سردر گمی هویت، فرد هیچ گونه انتخاب ثابتی در مورد تعهدات خود نداردوبه جستجوی اکتشاف نمی پردازد.

براساس مطالعات مارسیا (1980،1993) این افراد معمولاعزت نفس سازگاری روانی، خود فرمانی وخود کنترلی پایین تری نسبت به سه وضعیت دیگر هویت نشان می دهند واحتمال دارد دیگران آنان را بی فکر وبی تعصب قلمداد کنند. این نوجوانان از اطلاعات به هر نوع اجتناب می کنند وتصمیم گیری را به تأخیر می اندازند. در این وضعیت نوجوان سرگردان است وبه عقاید، اصول،یا دیگران پایبند نیست ومحدود به بازبینی خود است.

هویت زودرس:

به شرایطی اطلاق می شود که مشخصه آن پرهیز کردن فرد از اکتشاف یا جستجوگری فعال وانتخاب خود مختار است. فرد به وسیله دیگران ونه به وسیله خود هدایت می شود؛ بعنی جهت یابی او بیرونی است ونه درونی.به ندرت سوال می کند؛ عمدتا آن نقشی را که از سوی اشخاص قدرتمند یا دوستان بانفوذ برای او"تجویز"می شود قبول می کند. به نظر می رسد در فرد نا همخوانی اندکی وجود داشته باشد. بعضی جاها آنچه را که بزرگسال درباره شغل و دین و سیاست می گوید به طور گریز ناپذیر وجزمی می پذیرد و از تلاش برای ایجاد"من"مستقل وخود مختار پرهیز می کند. این افراد میزان زیادی همخوانی، انعطاف پذیریو وابستگی به مراجع قدرت از خود نشان می دهند.

کروگر معتقد است که این افراد معمولا شادند وبه طور کوته بینانه ای از خود رضایت دارند. هنگامی که با فشارزاهای ناآشنا مواجه می گردند، معمولا دچار مشکلات مقابله ای می شوند.

هویت دیر رس:

این افراد هنوز یک بحران هویت را تجربه نکرده اند. اما به مجموعه ای از ارزشها بر اساس تصمیم دیگران معمولا والدین خود متعهد شده اند. این افراد هنوز در جهت کسب هویت تلاش می کنند. آنها در حال گذراندن دوره ای از اکتشاف می باشند وتعهدات مهمی ندارند. کوشش فعال آنه به منظور ایجاد تعهد وتلاشبرای هماهنگی بین منابع گوناگون می باشد. آنها می دانند که یک رابطه صمیمانه چگونه رابطه ای است، اما به عنوان قاعده همواره چنین رابطه ای را دارا نیستند. این افراد دارای درجه نسبتا بالایی از خودفرمانی، خود تأملی وعزت نفس هستند. آنها بیش از دیگر وضعیتها ی هویت شکاک هستند ونسبت به تجربیات جدید باز بوده و به دنبال تجربه هستند. اگر والدین فمعلمان وهمتایانی که می خواهند آنها را توصیف کنند ولی اگر به هر دلیلی از آنها ناراحت باشند، آنها را به عنوان افرادی عصبی ،بی اراده،غیر قابل پیش بینی وخشمگین توصیف می کنند.

برای این افراد هدف، ایجاد فضای بیشتر به منظور جستجوی کاملتر خود وبررسی واقعیتهای عینی موجود است. به همین دلیل ارزیابی تفاوت ظاهری در وضعیت دیر رس وسردرگم دشوار است. در وضعیت ،فرد به دلیل معقول به طور موقت از تعهدات اجتناب می ورزد. مانند زمانی که قبل از آنکه خود را به شغل خاصی متعهد سازد نیاز به وقت و تجربه بیشتری دارد تا به جستجوی بیشتری بپردازد. بنابراین دیر رسی یک فرایند پژوهش فعال با هدف آمادگی برای ایجاد تعهد است.

هویت موفق:

این وضعیت از نظر تحولی پیشرفته ترین وضعیت تلقی می شود.  زیرا افراد دوره ای از جستجوگری فعال  را پشت سر گذاشته اند وتعهدات روشنی ایجاد کرده اند. اریکسون ( 1995 ) روشن ترین تعریف را در این مورد ارائه کرده ایست: « اکتساب هویت اطمینان واعتماد فزاینده ای که با توانایی فرد برای حفظ همانی وتداوم درونی با همانی وتداومی که فرد برای دیگران دارد مطابقت می کند ». این فرایند ضرورتا دو جانبه است. ظهور فردیت وخود گردانی در نوجوانی باید توسط دیگران تصدیق شود. این جنبه از شکل گیری هویت می تواند پر زحمت وطاقت فرسا باشدچون هویت ادراک شده نوجوان ممکن است اصلا از سوی دیگران شناسایی نشود.

افراد با وضعیت هویت موفق خود فرمان بوده و از اعتماد به نفس بالایی نسبت به وضعیت های دیگر برخوردارند و اظطراب کمی دارند. آنها غالبا در مورد آنچه می توانند ومی خواهند با زندگی خود انجام دهند دید مثبت واحساس خوبی دارند و نسبت به نظرات و تجربه های جدید گشوده برخورد می کنند.

مارسیا ( 1996 ) معتقد است که سرانجام در وضعیت هویت به دست آمده شخص اندک اندک اندیشه های خود را یکپارچه می سازد و خویشتنی نو می آفریند. فرد به گونه ای جدی گزینه های متعددی را در نظر می گیرد وبا توجه به شرایط خود تصمیم گیری می کند و نسبتا خود مختار است.

اصولا هویت موفق به عنوان شاخص برخورداری از شخصیت شکوفا وتحول یافتگی دارای بالاترین ارزش روان شناختی است و سردرگمی به عنوان عدم توفیق در اتتقال از نوجوانی به بزرگسالی از کمترین ارزش روان شناختی برخوردار است؛ هویت پیش رس نسبت به سردرگمی از سطح تحول بالاتر وپایگاه در حال هویت یابی نیز در سطح بالاتری از هویت پیش رس قرار دارد.

مدل پردازش شناختی-اجتماعی برزونسکی:

برزونسکی ( 1989 ) یک مدل مبتنی برهدف با نام "سبک های هویت " از شکل گیری هویت را مفهوم بندی کرده است. که در این مدل بر تفاوت های فردی در رویکردهای شکل گیری هویت نوجوانان و جوانان تأکید کرده است. مدل پردازش شناختی اجتماعی هویت ( برزونسکی، 1989 ) به مطالعه راهبردها و فرایندهایی می پردازد که افراد برای ساخت واصلاح هویت خود به آن می پردازند، یا از آن اجتناب می کنند. بر اساس این دیدگاه، هویت یک ساختار شناختی  وچارچوب ارجاعی شخصی است که برای تفسیر تجارب واطلاعات مربوط به خود پاسخ به پرسشهایی درباره مفهوم معناداری ومقصود زندگی زندگی به کار گرفته می شود. مدل شناختی اجتماعی هویت  بر مفهوم سازندگی  مبتنی است.یعنی افراد نقش فعالی را در در ساختن تفکر خود نسبت به اینکه چه کسی هستند و نسبت به واقعیتی که در آن زندگی می کنند،ایفا می کنند.

سبک هنجاری:

نوجوانان با سبک هویت هنجاری، نسبت به موضوعات هویتی و تصمیم گیری ها به همنوایی با انتظارات و دستورهای افراد مهم و گروههای مرجع می پردازند. آنها به طور خودکار ارزش ها و عقاید را بدون ارزیابی آگاهانه می پذیرند و درونی می کنند. تحمل کمی برای برای مواجه شدن با موقعیت های جدید ومبهم دارندونیاز بالایی برای بسته نگه داشتن ساختار خود نشان می دهند.

در این سبک فرد در برخورد با مسائل به شیوه واکنشی عمل می کند. هماهنگ با انتظارات و تجویزهای گروههای مرجع و دیگران مهم عمل می کند و به صورت خودکار وبدون خود ارزیابی ارزش ها و باورها را درونی می کنند.

این سبک هویتی ارتباط مثبتی با پایگاه هویتی زودرس مارسیا دارد که فرد تعهداتش را بدون فرایند اکتشاف فعال مدیریت می کند.

سبک اطلاعاتی:

افراد با سبک اطلاعاتی در برخورد با مسائل هویتی به شیوه کنشی عمل می کنند. کنکاش هایشان هدفمند است، ارزیابی ونقادی در تفکر دارند و از اطلاعات مربوط به خویش  بهره می گیرند. این سبک با ویژگیهایی همچون مسئله مداری، هوشیاری در تصمیم گیری، خود اکتشافی مستمر، استقلال در قضاوت، باز بودن در تجارب، پیچیدگی شناخت، خرد گرایی ودرون نگری رابطه دارد. تحقیقات نشان داده است که افرادی که از این سبک هویت استفاده می کنند نسبت به دیگران از آمادگی بیشتری برای حل مسائل و مشکلات شخصی برخوردارند و راهبردهای مقابله ای متمرکز بر مسئله استفاده می کنند.

اریجیت وکرپلمن ( 2009 ) معتقدند که جهت گیری اطلاعاتی اینگونه جوانان به این ترتیب است که آنها در مورد خودسازی وقتی که در مورد خودشان با ناهمخوانی روبه رو می شوند شک می کنند. آنها نسبت به دوباره سازی هویتشان باز وپذیرا هستند، خود انگیخته هستند وخود تعریفی آنها بیشتر فرد مدار است تا ارتباطی وجمع مدار. آنها همچنین اغلب حس یکپارچه ای از هویتشان دارند ودر مورد قضاوتهایشان، ابتکاراتشان وقدرت بیان بالایشان به خود اطمینان دارند. این سبک به طور مثبت با پایگاه هویتی معلق وموفق مارسیا که اکتشاف بالا و تعهد نه خیلی پایین یا بالایی  دارد هماهنگ است.

سبک سردر گم-اجتنابی:

سرانجام سبک سردر گم-اجتنابی بیانگر بی میلی نسبت به موضوعات هویتی است  واز تضادهای هویتی اجتناب می کنند. این سبک با پایگاه آشفته مارسیا تداعی می شود. سبک سردرگم اجتنابی آ گاهی محدود، راهبردهای تصمیم گیری ناسازگارانه، مقابله اجتنابی متمرکز بر هیجان، مسئولیت زیاد نسبت به تقاضاهای موقعیتی ودیگر رهبری دارد. فرض بر این است که جهت دهی آشفته بزرگسالان جوان، بافت ساده وبرون سازی موقعیتی بدون هرگونه استاندارد هویتی یکپارچه وهمسان دارند. همچنین این افراد در موقعیتهای تصمیم گیری، ضمن اینکه اطمینان کمی به توانایی شناختی خود دارند، معمولا پیش از تصمیم گیری، احساس ترس واضطراب نیز دارند و در تصمیم گیری معمولا از راهبردهای تصمیم گیری نامناسب مانند اجتناب کردن، بهانه آوردن و دلیل تراشی  استفاده می کنند. از دیگر مشخصات نگران کننده افرادی که در این سبک هویت قرار دارند، پایین بودن عزت نفس است که اغلب با افسردگی نیز همراه می باشد. عدم انعطاف پذیری در مقابل تنیدگی که اغلب پیامد منفی برای سلامت روانی دارد از ویژگی های دیگر این افراد است.

این افراد تا حد امکان  از مواجهه با مسائل مربوط به هویت دوری می کنند، رفتارشان براساس عوامل موقعیتی ولحظه ای تنظیم می شود و بیشتر از راهبردهای اسنادی وشناختی ضعیف استفاده می کنند. عملکرد این افراد برتکلیف بسیار ضعیف است و معمولا بدون اینکه آن را کامل کنند رها می کنند. آنها نه مرحله اکتشاف را پشت سر گذاشته اند و نه به تعهد رسیده اند. این افراد به دلیل اینکه شیوه های مناسبی برای مقابله با خطر و اضطراب به کار نمی بندند، دایما در حالت اضطراب به سر می برند، بیشتر از سایر سبک های هویت دچار افسردگی، روان پریشی وبیماریهای عاطفی  وخلقی می شوند  و در نتیجه از سلامت عمومی بسیار پایینی برخوردارند.

تعهد:

تعهد یک چارچوب ارجاعی از ارزشها وباورهاست که ممکن است خود ساخته یا تجویز شده از جانب دیگران باشد نیز تعهد را درجاتی از سرمایه گذاری فردی می داند که شخص نسبت به کار یا اعتقادات خود بیان می دارد.

افرادی که بر سبک هویت اطلاعاتی وسبک هویت هنجاری تکیه می کنند، تعهدات هویتی قویتر وروشنتری نسبت به افراد مغشوش-اجتنابی کسب کرده اند. کمبود تعهدات استوار در افراد مغشوش-اجتنابی، آنان را درموقعیت آسیب زا قرار می دهد. اگرچه استفاده از سبک پردازش اطلاعاتی وهنجاری، هردو با تعهد هویت همبستگی مثبت دارد، اما شکل گیری و ماندگاری این تعهدات، مبنی بر فرایندهای متفاوتی است. در جهت گیری هنجاری، ممکن است « تعهدات شناختی زودرس » شکل بگیرد. تعهدات شناختی زودرس، بدون عملیات ذهنی وپردازش وارزیابی اطلاعاتی شکل می گیرند؛ تعهدات برپایه عواطف وبا عمق کم بنا می شوند، در حالی که شواهد کمی از آنها حمایت می کنند و آنها را موجه نشان  می دهند.

برزونسکی معتقد است که انواع سبک های هویت یابی با اشکال متفاوتی از تعهدات هویتی همراه می باشد. چنان که سبک هویت اطلاعاتی بیشتر در افرادی دیده می شود که دارای هویت موفق بوده ویا در حال دستیابی به تعهدات پایدار هویتی می باشند ( هویت دیررس ) . در حالیکه سبک هویت هنجاری با تعهدات هویتی زودرس همراه می باشد. به این معنی که تعهد در شخص بدون طی فرآیند فعال اکتشاف خود، شکل گرفته است. در نهایت یک سبک پردازش هویتی سردرگم/اجتنابی در نوجوان فاقد تعهد واکتشاف دیده می شود.

 


اشتراک در شبکه های اجتماعی



ارسال دیدگاه