همان طور كه قبلا گفته شد، عده اي به اشتباه تصور مي كنند براي ازدواج و زندگي مشترك وجود عشق به تنهايي كافي است. حقيقت آن است كه ”عشق هرگز كافي نيست“ كه نام كتاب معروفي در زمينه روابط زناشويي است كه پروفسور آرون تي بك تدوين كرده و به زبان فارسي نيز ترجمه شده است. نكته بسيار مهم آن است كه اين عده و بسياري از افراد ديگر حتي با مفهوم واقعي عشق نيز آشنا نيستند. عشق تعريف و مفهوم خاصي دارد كه به آن مي پردازيم.
عشق، يكي از عواطف بسيارمهم انسان هاست كه معني و كيفيت زيبايي به زندگي انسان مي دهد. به اين ترتيب، اين عاطفه و احساس مثبت بايد داراي خصوصيات ارزشمندي باشد كه چنين تاثيرات مثبتي به جاي مي گذارد.
مطالعات مهم و اساسي كه در زمينه عشق انجام شده نشان مي دهد اين احساس و عاطفه مثبت داراي چهار ويژگي است:
توجه-اهميت دادن، مراقب بودن و محافظت و حمايت از ديگري.
مسئوليت- آشنايي به وظايف متقابل و انجام آنها.
احترام- رعايت حقوق انساني، احترام به عقايد، علايق، خواسته ها، تفاوت ها.
اعتماد- احساس امنيت و ايمني كه زوجين از يك ديگر مي گيرند.
زماني كه فردي عاشق فرد ديگري است بايد اجزا چهارگانه بالا وجود داشته باشند. در بسياري از موارد افراد كلمه عشق و دوست داشتن را مطرح مي كنند ولي هنگامي كه اين احساس ها مورد مطالعه و بررسي قرارمي گيرد مشاهده مي شودكه نه احترام، نه مسئوليت و نه تعهد و توجهي در اين روابط وجود ندارد. دراين نوع روابط عشق وجود ندارد بلكه فقط كنترل وجود دارد. كنترل مربوط به انساني است كه اعتمادي به اطرافش ندارد، ديد بسيار بد بينانه اي نسبت به اطرافيان دارد و به اندازه اي فاقد اعتماد به نفس است كه نمي تواند رابطه معمولي با انسان ها برقرار كند، بلكه مجبور است كه ديگران را به شدت تحت كنترل خود قرار دهد. شايد بتوان از اصطلاح عشق ناسالم براي اين روابط استفاده نمود البته اگر بتوان كلمه عشق را در مورد اين روابط به كاربرد. اين روابط انواع مختلفي دارندكه به شرح زيراست:
1. كنترل ومحدود كردن.
2. ايثارو فداكاري بيش ازحد.
3. ايده آل سازي كه در اين نوع روابط فرد مورد نظر به عنوان سالم ترين، انسان ترين و پاك ترين و... موجود شناخته مي شود.
عشق يعني پيوند با فرد ديگر به گونه اي كه استقلال و فرديت هر دونفر باقي بماند. نه آن كه يكي ديگري را محدود سازد، يا يكي براي ديگري بيش از حد فداكاري كند به طوري كه به خود صدمه بزند.