رابطه دلبستگی با ابعاد رابطه رمانتیک

تاریخ انتشار : ۱۱ فروردین ۱۳۹۸ تعداد بازدید: 3741

رضایت از روابط رمانتیک یک بخش برجسته برای خلقیات و هیجانات بهزیستی افراد است. نظریه پردازان دلبستگی عقیده دارند که ادراکها و امیدهای فرد زمانیکه فرد، به عنوان یک بزرگسال وارد روابط رمانتیک شد، اغلب به وسیله ی تجارب گذشته با اولین مراقب معنی داده می شود. دلبستگی افراد به اغلب تأثیرات اجرا و رضایت از امید و احساس فرد از شرکای رمانتیک جهت می دهد.                                

  در یک سطح از رابطه تحقیقات گاتمن (1994آ، 1994ب،  1998) رفتارهای تعاملی زوجها و چگونگی تأثیر این رفتارها بر احساس رضایت از شریک را بررسی کرد. اگر زوجها به یکدیگر اعتبار ببخشند پیامهای مثبتی به هم می فرستند که باعث می شود عشق و احترام رابطه را پر کند،اما زمانیکه زوجها به طور مداوم پیامهای دشمنی را به یکدیگر می فرستند این ارتباط با منفی بافی که منتج به نارضایتی از رابطه می شود، پر می کند.   

رابطه دلبستگی با ابعاد رابطه رمانتیک        

در مطالعه ای که توسط کریک پاتریک و هازان (1994) در خصوص پایداری رابطه انجام دادند این نتایج بدست آمد؛ ایمنها 83% پایداری، اجتنابی ها 61% پایداری، و اضطرابی ها 50% پایداری  (مورگان و شاور، 1999). حال به بررسی مختصر چرایی می پردازیم:                 

دلبستگی اجتنابی و خصومت در رابطه تأثیر برجسته ای بر رضایت از رابطه دارد. افراد با سبک دلبستگی اجتنابی خیلی بیشتر از دیگران نارضایتی از روابط را تجربه می کنند. شاید یکی از دلایل این باشد که دلبستگی یک پیش بین مستقیم برای سطح رضایت از رابطه است، به این علت که آنها قبلاً یک دید منفی به رابطه درباره ی صداقت و صمیمیت داشتند.                      

برای مثال سیمپسون (1990) کشف کرد که افراد اجتنابی بالا اغلب  وابستگی کمتری در روابطشان گزارش می کنند و این ویژگی می تواند به طور مستقیم بر ادراک رضایت از رابطه تأثیر بگذارد. ویژگیهایی که گاتمن در روابط خصمانه بیان کرد به خوبی با ویژگیهای افراد اجتنابی همخوانی دارد برای مثال دوری از صمیمیت و بریدن از والدین. میزان اجتنابی بودن فرد رابطه ی منفی دارد با میزان اعتباری که فرد برای رابطه قائل است.                              

افراد اجتنابی اغلب الگوهای متناقضی نشان می دهند، اجتناب بالا تعهد، وابستگی، رضایت، اعتماد کم را در روابط پیش بینی می کند. رابطه ی بین اجتنابی بودن و تعهد منفی است و اجتنابی بودن بالا بهترین پیش بین برای پایین بودن تعهد است.      

افراد با سبک دلبستگی اضطرابی اغلب خودشان را ناراضی از روابط رمانتیک می دانند. افراد اضطرابی اغلب گزارش می کنند که از سطح تعهد شریکشان رضایت ندارند.                        

میکولینسر و اریو (1991) کشف کردند که شریکهای افراد اضطرابی احساس صمیمیت و تعهد کمتری را گزارش می کنند در مقابل شریکان افراد اجتنابی یا ایمن. در مطالعه ی کریک پاتریک و دیویس (1994)، مردهایی که در رابطه بودند با زنان اضطرابی، میزان کمتری از تعهد و رضایت و امکان ادامه ی حیات برای رابطه و صمیمیت و میزان بیشتری از تعارضهای دوسوگرا، را نسبت به مردانی که با زنان ایمن بودند، گزارش کردند. هرچه فرد بیشتر در رابطه ای که با تعهد همراه است بماند سطح ایمنی دلبستگی او افزایش می یابد. افراد اضطرابی، خصوصاً زنان اضطرابی، توجیه می کنند نگرانی شان را به این علت که شریکشان به اندازه ی کافی آنها را دوست ندارد و به اندازه ی کافی متعهد نیست. 

رابطه دلبستگی

بعضی از تحقیقات بیان می کند که افراد اضطرابی در روابط رمانتیکشان خیلی کمالگرا هستند و واقعیت گرا نیستند، و این منجر به حس ناکامی و ناامیدی به وسیله ی بالا و پایین رفتنهای زندگی زوجی طبیعی می شود.                                   

بزرگسالانی که تجارب ناخشنود کننده ای را در دوران کودکی تجربه کردند اغلب تجارب منفی مشابهی در بزرگسالی خواهند داشت. اما در نتایج این تحقیق دلبستگی اضطرابی تأثیر چندان مهمی نسبت به دلبستگی اجتنابی بر سطح رضایت از رابطه ندارد.

تفاوت اساسی بین اجتنابی ها و اضطرابی ها این است که یک گروه رفتار است و گروه دیگر احساس. به عبارت دیگر، اجتنابی ها نسبت به رابطه یک جهتگیری رفتاری دارند_ که به کمبود مشغولیت هیجانی و فیزیکی در این افراد برمی گردد. اضطرابی ها بیشتر حالت انفعالی دارند_ که به هیجانات و احساساتی که یک فرد در طی درگیر بودن در یک رابطه تجربه می کند برمی گردد.             

محتمل است که رفتار اجتنابی اثر شدید و برجسته تری بر بروندادهای رابطه نسبت به احساس اضطراب یک فرد دارد زیرا رفتارها بخشی آشکار ارتباطات بین زوجها است.                                         

 در یک مطالعه ی ازهم پاشیدگی روابط رمانتیک، دیویس شاور و ورنون (2003) کشف کردند که افراد با سبک دلبستگی مضطرب با پریشانی هیجانی و تمایل شناختی به از دست دادن، پاسخ می دهند، هر دوی اینها احساسات هیجانی هستند در مقابل ظواهر رفتاری.                     

 بعلاوه، شارپستین و کریکپاتریک (1997) کشف کردند که در موقعیتهای احضار حسادت، زوجهای مضطرب احساس ناامیدی می کنند اما این افراد علاقه ندارند با شریکشان در رابطه با هیجاناتشان رودرور شوند. شاید این کشفیات بیان کند که اضطرابی ها اغلب درونی تر پاسخ می دهند درحالیکه پاسخ اجتنابی ها از طریق رفتارها قابل کشف هستند. این تحلیلات رابطه ی بین سبک دلبستگی و سبک تعارض را بیان می کند.          

رابطه رمانتیک                    

احساس امنیت دلبستگی به عنوان یکی از اصلی ترین متغییرهایی که تغییرات کیفیت روابط عشقی و زناشویی را تبیین می کند، شناخته شده است، دلبستگی ایمن در شکل گیری و نگهداری پایدار یک رابطه و نیز با سطح رضایت زوجها رابطه ی مثبت و مستقیم دارد (میکولینسر و دیگران، 2002). زوجهایی که دلبستگی ایمن دارند میزان کمتری از طلاق را گزارش کرده اند و احساس راحتی با هیجان و صمیمیت می کنند و رضایت و لذت را در روابطشان گزارش می کنند. در توضیح موارد فوق می توان به علت استفاده از استراتژیهای نگهداری فراجتماعی و سبکهای حل تعارض فراجتماعی عنوان کرد.                        

 کسانی که مدل مثبت از خودشان و دیگران دارند از همدلی بیشتری نسبت به بقیه برخوردارند و اغلب کسانی که به عنوان همدل نامیده می شوند دارای دلبستگی ایمن هستند. به عبارتی می توان گفت همدلی مکانیسمی است که با دلبستگی و عفو دیگری، رابطه دارد. نهایتاً، کسانی که دلبستگی ایمن دارند، می توانند در رابطه خیلی گذشت کننده (بخشنده) باشند، به علت روشهایی که توسط آنها با تعارضات برخورد می کنند، در مقایسه با کسانی که سبک دلبستگی ناایمن دارند افراد با سبک دلبستگی ایمن در مواجه با مشکلاتی که با شریک رمانتیکشان دارند اغلب از روشهای ساختدارتری استفاده می کنند، مثل نمایش سطوح کمتری از پس کشیدن و پرخاشگری کلامی و نمایش سطوح بالایی از جرأت.

میزان تمایل فرد به بخشش دیگری با سطح رضایت او از رابطه پیوستگی دارد. کسانی که شریکشان را به علت تخلف خاصی می‌بخشند، اغلب سطح رضایت بیشتری در روابطشان دارند.                               

چند علت برای این مهم "افزایش بخشش با افزایش رضایت از رابطه همبستگی دارد" می توان شمرد: بخشش اثرات حوادث مضر را در موارد زیر کاهش می‌دهد.

1. گسترش اثر منفی درک از رابطه

2. برانگیختگی روانشناختی فردی که تخلف را تجربه کرده

3. نسبت رفتارهای مثبت در برابر رفتارهای منفی.                     

هم در زوج‌های ازدواج کرده و هم زوج‌های عشقی مدل مثبت از خود و دیگران رابطه مستقیم و غیرمستقیم با افزایش رضایت از رابطه دارد از طریق تمایل به بخشش. به عبارتی تمایل به بخشش به نوع رابطه بستگی ندارد و میزان آن در هر دو نوع رابطه یکسان است. افرادی که مدل مثبت از خودشان و دیگران دارند احتمالاً بیشتر تخلفات شریکشان را می‌بخشند.                                     

سبک دلبستگی اجتنابی عموماً با سطح پایین گنجایش برای صمیمیت رمانتیک و رابطه ی عاطفی در دوستیهای نزدیک پیوستگی دارد. دلبستگی ایمن با گنجایش بالا برای صمیمیت و روابط عاطفی نزدیکتر در دوستی‌هایشان تداعی می‌شوند. یکی از نکات مهم این است که سبک دلبستگی فرد با گنجایش برای صمیمیت در دوستی‌ها تداعی نمی شود. به عبارتی پویایی های دلبستگی ممکن است خیلی آسان‌تر در روابط رمانتیک نسبت به روابط دوستانه برانگیخته شود.        

در تحقیقی کشف شد که افراد با سبک دلبستگی ایمن روابط طولانی دارند (حدود 10 سال)، نسبت به اضطرابی ها (4.9 سال) بزرگسالان اجتنابی (6 سال) و کمترین تمایل برای گزارش طلاق ( 6% برای ایمنها در مقابل 10% برای اضطرابی ها و 12% برای افراد اجتنابی ) و این کشفیات می‌تواند به عنوان صحه گذار مطالب بیان شده و نتیجه گیری را داشته باشد.                   

 


اشتراک در شبکه های اجتماعی



ارسال دیدگاه


whatsapp-icon