09104945869 - 02188780075 info@andishemehr.com

header

دلبستگی و سوء مصرف مواد

صفحه اصلی / مقالات / مادر و فرزند / دلبستگی و سوء مصرف مواد

یکی از اصول نظریه دلبستگی این است که دلبستگی که در کودکی شکل می­گیرد، پایه و اساس چگونگی ارتباط فرد با دیگران در بزرگسالی را تشکیل می­دهد. بر این اساس، دلبستگی ناایمن، آسیب­ پذیری نسبت به بروز مشکلات زیادی را افزایش می­دهد. والدین و معلمان کودکان دلبسته ایمن نسبت به کودکان دلبسته اجتنابی، رفتارهای برونی­ سازی و مشکلات کمتری را گزارش می­کنند و این سیر مشکلات تا نوجوانی و بزرگسالی ادامه یافته و در نهایت در بسیاری از آنها منجر به رفتارهای بزهکارانه از جمله سوء مصرف مواد می­شود.

نوجوانی سنی است که معمولاً افراد بیشتر به همسالان خود گرایش پیدا می­کنند. اگر تجارب دلبستگی اولیه فرد منفی بوده باشند و در نتیجه آن، فرد توانایی برقراری و حفظ روابط سازنده را نداشته باشد، به احتمال فراوان در روابط نوجوانی نیز مشکلات زیادی وجود خواهد داشت. نتیجه این مشکلات در روابط می­تواند به سادگی منجر به دوستی­های غیر سازنده و ناپایدار و رفتارهای مشکل زایی مانند سوء مصرف مواد شود.

دلبستگی و سوء مصرف مواد

به طور کلی می­توان گفت که نوع دلبستگی بین مادر و کودک یکی از بهترین پیش­بینی کننده­های سوء مصرف مواد در افراد است. دلبستگی ایمن می­تواند منجر به سازگاری و توانایی تنظیم هیجانی شود. اما افرادی که دارای سبک دلبستگی ناایمن هستند توانایی تنظیم عواطف و هیجان­های خود را ندارند و این مسئله به خودی خود می­تواند منجر به مشکلات هیجانی شود. نوجوان در واکنش به این مشکلات هیجانی و به منظور حل و فصل این مشکل عاطفی و کاستن از درد و رنج عاطفی خود، به سمت سوء مصرف مواد گرایش پیدا می­کند. نوجوانان دارای سبک دلبستگی اضطرابی دوسوگرا، نسبت به نوجوانان دارای سبک دلبستگی ایمن و اجتنابی، بیشتر احتمال دارد که به سوء مصرف مواد گرایش پیدا کنند. نوجوانان دارای سبک دلبستگی اضطرابی دوسوگرا به طور کلی مستعد رفتارهای مشکل­زا هستند.

اغلب پژوهشگران دریافتند که سبک دلبستگی ناایمن در مردان و زنان سوء مصرف کننده مواد بیشتر از جمعیت عمومی است و یا به عبارتی افرادی که دارای سبک دلبستگی ناایمن هستند، به احتمال بیشتری در طول عمر خود دچار ابتلا به اختلال سوء مصرف مواد می­شوند. این بدان معنی نیست که داشتن سبک دلبستگی ناایمن، حتماً منجر به ابتلا به اختلال سوء مصرف مواد می­شود، بلکه داشتن سبک دلبستگی ناایمن، فرد را آسیب­ پذیر کرده و عوامل دیگری اضافه شده و منجر به ابتلا به اختلال سوء مصرف مواد می­شوند. ادراک از حمایت اجتماعی به عنوان یک عامل واسطه­ای در رابطه بین سبک دلبستگی ناایمن و ابتلا به اختلال سوء مصرف مواد، تاثیر دارد. سبک دلبستگی ناایمن همچنین می­تواند منجر به احساس تنهایی شده و فرد تنها نیز به منظور کاهش ناراحتی ناشی از احساس تنهایی خود، اقدام به سوء مصرف مواد می­کند. فقدان احساس نزدیکی به دیگران که پیامد سبک دلبستگی ناایمن است، منجر به این می­شود که فرد خلاء ناشی از آن را با چیزی غیر انسانی یعنی مواد پر کند.

به ­طور کلی می­توان گفت که سبک دلبستگی ناایمن به واسطه تاثیرات بنیادی که بر توانایی­های تنظیم و مدیریت عواطف می­گذارد منجر به بروز آسیب­ شناسی­ روانی به ویژه اختلالات گوناگون سوء مصرف مواد می­شود.

پیشگیری و درمان دلبستگی

نتایج پژوهش­های فراوانی که در مورد آسیب­ شناسی روانی اختلالات سوء مصرف مواد انجام شده است، می­توانند در طراحی و برنامه­ ریزی درمان این اختلالات به کار برده شوند. به طور مثال رابطه، تفاهم و پیوستگی که بین بیمار و درمانگر ایجاد می­شود، وسیله ­ای است که می­توان تغییرات درمانی را تسهیل نماید. بنابراین با توجه به اینکه سبک دلبستگی ناایمن به واسطه تاثیرات بنیادی که بر توانایی­های تنظیم و مدیریت عواطف می­گذارد منجر به بروز آسیب­ شناسی­ روانی به ویژه اختلالات گوناگون سوء مصرف مواد می­شود، درمانی که بر پایه نظریه دلبستگی طراحی شده باشد، می­بایست معطوف بر تغییر سبک دلبستگی فرد بیمار باشد تا از این طریق علت زیربنایی بروز اختلال را درمان کند. به طور مثال می­توان به نوجوانان در معرض خطری که دارای سبک دلبستگی ناایمن هستند، آموخت که چگونه با یادگیری رفتارهای دلبستگی سالم، خود را با جامعه یکپارچه کنند. مارکوس (2003)، در یک کار پژوهشی بزرگ که در آن 203 بیمار بهبود یافته شرکت داشتند از پرسشنامه تاریخچه دلبستگی به منظور تعیین سبک دلبستگی دوران کودکی و مقیاس دلبستگی بزرگسالان، به منظور تعیین سبک دلبستگی دوره فعلی استفاده کردند. در این نمونه نسبت تعداد افراد دارای سبک دلبستگی ناایمن، بیشتر از نسبت تعداد افراد دارای سبک دلبستگی ناایمن در جمعیت عمومی بود. نکته امیدبخش در این پژوهش این بود که بیمارانی که مساوی با یا بیشتر از 10 سال پرهیز داشتند، بیشتر از بیمارانی که کمتر از 10 سال پرهیز داشتند، در سبک دلبستگی خود شاهد تغییراتی بودند. معتادان بهبود یافته اغلب در برنامه­ های 12 مرحله­ای شرکت کردند. آنها در طی این برنامه­ها یاد گرفتند که چگونه می­توانند در چارچوب روابطی سالم به دیگران دلبسته شده و از حمایت­های اجتماعی دیگران برخوردار گردند.

بهبودی از الکلیسم و اعتیاد بسیار دشوار است. همچنین میزان عود بسیار زیاد است. از آنجایی که بین سبک دلبستگی و سوء مصرف مواد رابطه­ای وجود دارد، شناخت ماهیت این رابطه اهمیت زیادی دارد. چرا که شناخت ماهیت این رابطه، تلویحات بالینی و درمانی زیادی در موضوع پیشگیری و درمان سوء مصرف مواد دارد.

 

روش­های درمانی مبتنی بر دلبستگی ویژه­ ی سوء مصرف مواد

روان­درمانی­های فردی و گروهی متنوعی به منظور تاثیر بر سبک دلبستگی بیماران سوء مصرف کننده مواد طراحی شده است. علاوه بر درمان­های مشخصی مانند روان­درمانی مبتنی بر روابط ابژه­ای، روان­درمانی­های کمکی دیگری نیز می­توانند برای این بیماران، سودمند باشند. روان­درمانی­هایی مانند درمان به کمک حیوان (AAT)، هنر درمانی و روان­درمانی تجربه­ای از درمان­های کمکی بیماران سوء مصرف کننده مواد هستند که با رویکرد دلبستگی انجام می­شوند.

درمان به کمک حیوان (AAT)، یکی از درمان­های کمکی است که به منظور آموختن احساس دلبستگی سالم در افراد مخصوصاً معتادان طراحی شده است. AAT یک مداخله معطوف به هدف است که در آن یک حیوان که معیارهای لازم را داشته باشد، به عنوان جزئی از فرآیند درمان در نظر گرفته می­شود. AAT، به منظور افزایش عملکرد جسمانی، اجتماعی، هیجانی و شناختی انسان، طراحی شده است. اثربخشی AAT در پژوهش­های فراوانی مشخص شده است. این درمان می­تواند به صورت گروهی و فردی انجام شود. فرضیه اصلی در این روش این است که اگر مراجع بتواند در گام اول در رابطه با یک حیوان، رابطه سالم دلبستگی را تمرین کن، در گام­­های بعدی می­تواند این رابطه دلبستگی سالم را با انسان­ها بیاموزد. حیوان می­تواند یک مرجع و منبع دلبستگی امن را فراهم کند و به واسطه درک این ایمنی است که فرد می­فهمد که اینجا همان جایی است که می­تواند روابط دلبستگی ناسالم و ناامن خویش را تغییر دهد.

هنر درمانی، درمان کمکی دیگری است که می­تواند در تغییر سبک دلبستگی ناسالم افراد، سودمند باشد. هنر درمانگر می­کوشد تا اعضای گروه را به ابراز احساسات از طریق فعالیت­های هنری برانگیزاند. اگر هنر درمانگر بتواند افراد را به حضور در گروه ترغیب کند، اعضا خواهند توانست احساسات خود را با دیگران در میان بگذراند. در میان گذاشتن احساسات و ابراز احساسات؛ یکی از مراحل اولیه در ایجاد سبک دلبستگی سالم و ایمن است. این روابط توام با اعتماد به عنوان مرحله اولیه ایجاد یک سبک دلبستگی ایمن است. این درمان در مورد کودکان و نوجوانان موثرتر است. اما بزرگسالان نیز اگر بتوانند احساسات خود را به خوبی ابراز کنند، از این درمان بهره خواهند برد.

درمان­های تجربه­ای نیز در موقعیت گروهی انجام می­شوند. اعتمادی که در جو گروهی حاصل می­شود، بسیار سودمند است. تجربه­ های وجودی اینگونه تعریف می­شوند: ]مجموعه­ای از رخدادها یا موانع، و یا فعالیت­هایی که فرصت­های حل مسئله یگانه­ای برای شناخت خود، چالش­جسمانی، خطر کردن و حمایت گروهی، فراهم می­کنند. پژوهش­های زیادی در تایید این درمان انجام نشده است. اما می­توان گفت که به عنوان یک درمان کمکی در ایجاد دلبستگی سالم مفید خواهد بود. به ویژه در جوامعی که مردها، خیلی احساسات خود را بیان نمی­کنند. امید می­رود که این درمان بتواند به عنوان وسیله­ پیشگیری و درمان بسیاری از مشکلات امروزی، موثر افتد. منطقی به نظر می­رسد که درمانی گروهی که در آن، افراد بتوانند توانایی اعتماد کردن به دیگران را بیاموزند، فضایی است که در آن پیوند دلبستگی با دیگران به خوبی آموخته می­شود. 

 

بحث و نتیجه­ گیری

مصرف مواد یکی از علل عمده مشکلات زیادی است که در جامعه ما وجود دارد. شناسایی علل زیربنایی شکل­گیری این مشکل، موضوع پژوهشی بسیار مهمی است. پژوهش­های مختلف نشان داده­اند که در نوجوانان و بزرگسالان، سبک دلبستگی ناایمن با سوء مصرف مواد رابطه مستقیمی دارد. سبک دلبستگی در طی زمان ثابت است و نمی­توان به سادگی آن را تغییر داد. در اکثر نظریه ­های روان­درمانی، عقیده بر این است که پیوستگی و رابطه­ای که بین درمانگر و بیمار برقرار می­شود می­توان به مانند همان پایگاه امنی عمل کند که مادر برای نوزادش فراهم می­کند. بیمار به واسطه این امنیت روانی و فضلی توام با اعتماد و آرامش، جرات می­کند که در فضای زندگی خود حرکت کرده و پیشرفت کند. این نوع رابطه می­تواند در درمان سوء مصرف مواد بسیار مفید باشد. رابطه درمانگر-مراجع می­تواند به گونه­ای رابطه حامی- معتاد تبدیل شده و از این طریق سبک دلبستگی فرد را اصلاح نماید. بنابراین در روان­درمانی سوء مصرف مواد می­توان با تاکید بر اصلاح و تغییر سبک دلبستگی، به بیماران کمک کرد تا بتوانند در پرهیز بمانند و به سمت زندگی بهتری گام بردارند.

 

اشتراک در شبکه های اجتماعی



ارسال دیدگاه