زمانی والدین می توانند نقش خود را به درستی در کانون خانواده ایفا کنند که قسمتی از وقت خود را به کانون خانه و خانواده اختصاص دهند. همان طور که قبلاً گفته شد ایجاد تعادل در نقش های مختلف، یکی از مهم ترین اجزای زندگی است. به طوری که نقش های خانوادگی قربانی فعالیت های کاری نشوند.
فرزندان نیاز دارند حضور و وجود والدین خود را احساس کنند و با آنان تعامل سالمی داشته باشند. نه تنها، مهّم است والدین اوقاتی از برنامه زندگی خود را با فرزندان خود بگذرانند (حضور جسمانی)؛ بلکه، بسیار مهّم است که با یک دیگر ارتباط قوی داشته باشند و اوقاتی را به بازی، کتاب خواندن، صحبت، کنار هم نشستن، برنامه مشترکی را با هم انجام دادن (مانند تعمیر وسیله ای، مرتّب کردن منزل، کمک در کارهای خانه، باغبانی و...)، بحث در مورد موضوع خاصی و... بپردازند (حضور روانی). به عبارت دیگر، کیفّیت ارتباط بین والدین و وفرزندان از کمیّت آن مهّم تر است.
هنگام توّلد، رابطه قوی عاطفی بین مادر ونوزاد ایجاد می شود که به آن پیوند عاطفی، گفته می شود. به دلیل اهّمیّت پیوند عاطفی بین مادر ونوزاد و تاثیر شدیدی که بر رشد روانی واجتماعی او می گذارد، هر گونه جدایی مادر از نوزاد، صدمه جدّی بر نوزاد وارد می کند. ضروری است مادرِ نوزاد، زمان زیادی از وقت خود را کنار او بگذراند واز او مراقبت کند.
به تدریج، در اثر ارتباط منظم و مرتّب بین مادر، پدر، اطرافیان از نوزاد، دلبستگی بین کودک، والدین واطرافیان ایجاد میشود. معمولاً منبع دلبستگی، مادر یا کسی است که کودک هنگام ناراحتی یا ترس به سراغ او میرود، در کنار او، کودک زودتر آرام میشود، کسی که بهتر از دیگران میتواند کودک را آرام کند به موازات رشد کودک، به تدریج دلبستگی به سایر افرادی که از او مراقبت می کنند نیز پخش میشود. هرعاملی که باعث دوری والدین، نامرتّب بودن حضور آنان در کنار کودک شود، به فرآیند دلبستگیِ سالم لطمه میزند. از آن جایی که بسیاری از نوزادان با شیر مادر تغذیه میشوند، همین موضوع مانع جدایی طولانی مدّت نوزاد از مادر میشود.
کودکان پیش دبستانی و دبستانی، تمایل بیشتری برای بازی با یک دیگر دارند. بازیهای گروهی در این عدّه از کودکان به خوبی دیده میشود. به همین دلیل، محیط مهد کودک، پیش دبستان و دبستان، محیط مناسبی برای این کودکان است زیرا نیاز آنان به دوستان تا حدِّ زیادی تامین میشود.
با ورود به دوره نوجوانی، ارتباط والدین و فرزندان آنان تغییر زیادی میکند. ارتباط نوجوان با محیط اطراف بیشتر شده، تعداد دوستان آنان افزایش یافته و همسالان نقش مهمی در زندگی آنان مییابند. به همین دلیل، زمان بیشتری را مایلند با همسالان خود و فعالیتهای خصوصی بگذرانند.
راه های مختلفی برای ارتباط با کودکان و نوجوانان وجود دارد:
تماس بدنی- والدین سالم و قوی، فرزندان خود را در آغوش می گیرند، نوازش می کنند و می بوسند. گاهی اوقات، والدینِ نوجوانان احساس می کنند که ممکن است این کار شایسته نباشد. با این حال، نوجوانان نیز نیازمند چنین محبت ها و نوازش هایی هستند.
قصّه- گاهی اوقات بعضی از والدین تصور میکنند به علّت وجود تلویزیون، رادیو، سینما، کودکان نیازی به شنیدن قصّههای والدین ندارند. برخلاف تصور این عدّه کودکان همچنان نیازمند شنیدن قصّه هستند. قصّه، نوعی ارتباط و حضور روانی والدین در کنار فرزندان است. برای نوجوانان و فرزندان بزرگتر، شنیدن تجربههایی از زندگی والدین، بحث در مورد فیلم، داستان یا اتّفاق دیگر؛ جای قصّه ها را میگیرد.
بازی -بازیِ کودکان، نقش مهّمی در رشد روانی و اجتماعی آنان دارد. زمانی که در این بازیها، والدین نیز مشارکت کنند تاثیر مثبت بازیها افزایش مییابد. در فرزندان نوجوان، بازیهای فکری، گردش، کوهپیمایی، رفتن به جنگل، ورزش در کنار یک دیگر، جای بازی های کودکانه را پر میکند.
احساس ایمنی وامنیّت- یکی از مهّم ترین شاخصهای ارتباط خوب و غنی بین والدین و فرزندان ، احساس ایمنی و امنیّت است. زیرا، احساس ایمنی در اثر تعامل والدین و فرزندان ایجاد میشود.
نکته بسیار مهّم آن است که ارتباط با فرزندان دارای دو اصل اساسی است: محبّت و تربیت. همان طور که محبّت به فرزندان ضروری است، تربیت آنان نیز اساسی و لازم است. به همین دلیل، ارتباط صحیح با فرزندان امری حساس ودقیق است.
محبّت و دوست داشتن- فرزندان، نیازمند محبّت و توجه والدین خود هستند. این نیاز، بسیار اساسی و ضروری است. به همین دلیل، بیان صادقانه احساس محبّت و دوست داشتن از سوی والدین، یکی از ضروریات زندگی خانوادگی است (بیان قاطعانه). نه تنها بیان این احساس مهّم است، بلکه بسیار اهمیّت دارد که محبّت فرزندان بی قید و شرط باشد. منظور از محبّت بی قید و شرط آن است که والدین به فرزندان خود بگویند برای هر آن چه که هستند دوستشان دارند نه برای آن که خصوصیات یا تواناییهای خاصی دارند، یا رفتار خوبی دارند یا ... . بلکه، آنان را همان طور که هستند، بی قید وشرط دوست دارند. به عبارت دیگر، دوست داشتن نباید مشروط به موضوع یا رفتار یا داشتن یا نداشتن خصوصیتی شود. دوست داشتن یا محّبت بی قید و شرط، زمینه را برای رشد عزت نفس قوی فراهم میکند. زیرا، دوست داشتن و ارزشِ فرزند مشروط به هیچ چیزی نشده است به مثال های زیر دقّت کنید:
غلط: اگر این کار را بکنی، دوستت دارم.
درست: دوستت دارم، اگر این کار را بکنی، خوشحالم میکنی.
غلط: اگر فلان کار را بکنی، دوستت ندارم.
درست: ترا همیشه دوست دارم ولی از این کارت ناراحت میشوم.
تربیت - فرزندان نیاز به راهنمایی و مراقبت دارند. کنترل رفتارهای نامناسب، آموزش رفتارهای مناسب و سالم یکی از اساسیترین نیازهای فرزندان است. بدین منظور ضروری است اقدامهای زیر انجام شود:
تعیین قواعد و قوانین خانوادگی- خانوادهای که در آن قواعدی وجود ندارد، دیر یا زود با مشکل روبه رو خواهد شد. در این رابطه باید به چند نکته دقّت داشت:
- تناسب سنّی- قواعد و قوانین خانواده باید متناسب با سنِّ فرزندان باشد،
- بیان قواعد و قوانین- قوانین خانوادگی باید به زبان قابل فهم و روشن و صریح به فرزندان بیان شود،
- توافق والدین- والدین باید در مورد مسایل تربیتی فرزندان خود با یک دیگر توافق داشته باشند.
ثبات رفتاری والدین- نه تنها مهّم است که والدین با یک دیگر توافق داشته باشند بلکه مهّم است که رفتار و برخوردشان با فرزندان خود ثابت و یکسان باشد. یعنی اگر رفتاری غلط است درهمه موارد باید با آن برخورد شود.
- الگو بودنِ والدین-کودکان و نوجوانان، بیشتر از دیدن و مشاهده کردن میآموزند تا صحبت و حرف. به همین دلیل، برای ایجاد رفتارهای منظم در فرزندان، بهتر است والدین، خود به آن میگویند، عمل کنند.
- استدلال والدین- یکی ازخصوصیات خانوادههای موّفق و سالم آن است که برای قواعد و قوانین یا توصیه های خود استدلال می کنند.